پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد

با کاروان حسینی روز شمار وقایع محرم – روز سوم ورود عمر سعد به کربلا

چون ابن زیاد از خبر ورود امام حسین (علیه السلام) به عراق مطلع شد، قاصدى نزد عمر سعد فرستاد که اول به جنگ حسین بن على (علیه السلام) برود و او را بکشد سپس براى حکومت به سمت شھر رى روانه شود. عمر سعد نزد ابن زیاد آمد و گفت: مرا عفو نما. وى گفت: عفو مى کنم لکن ملک رى را از تو مى گیرم. عمر سعد گفت: یک شب مھلت بده.

در نھایت ھواى ریاست رى بر او غلبه کرد و تصمیم به جنگ با امام (علیه السلام) گرفت و روز دیگر نزد ابن زیاد آمد و قتل امام حسین (علیه السلام)را عھده دار شد. ابن زیاد با لشکرى عظیم او را به کربلا روانه کرد، تا اینکه روز سوم محرم وارد کربلا شدند.

عمر بن سعد با لشکری چھار ھزار نفره از اھل کوفه به کربلا رسید. برخی نوشته اند: قبیله‌ ی عمر بن سعد (بنی زھره) نزد او آمده و او را سوگند دادند تا از این کار (داو طلب جنگ با امام حسین علیه ‌السلام شدن) بر حذر باشد تا باعث دشمنی میان آنھا و بنی ھاشم نگردد. از طرفی یکی از دو فرزندش به نام حفص او را به مقاتله با امام حسین (علیه ‌السلام) تشویق می نمود و دیگری او را بر حذر می داشت. لذا حفص ھمراه پدر برای جنگ با حسین( علیه ‌السلام) به کربلا آمد.

عمر سعد شخصی را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به این سرزمین جویا شود. حضرت فرمود: «مردم شھر شما به من نامه نوشته و مرا دعوت کرده اند و اگر از آمدنم ناخوشنودید باز خواھم گشت!» عمر بن سعد تا از پیام امام (علیه ‌السلام) مطلع گشت، گفت: «امیدوارم خدا مرا از جنگ با حسین برھاند!

از دیگر وقایعی که در روز سوم ذکر شده است این است که امام علیه السلام قسمتی از زمین کربلا را که قبرش در آن واقع شده است، از اھل نینوا و غاضریه به شصت ھزار درھم خریداری کرد و با آنھا شرط کرد که مردم را برای زیارت قبرش راھنمایی نموده و زوار او را تا سه روز مھمانی نمایند.